لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

روزهای پر بار

وقتی  با وبلاگ پر باری مواجه می شوید باید بدانید طرفتان یا حال دوستهایش را ندارد

یا اینقدرها پیر یا زشت شده که دیگر از داف و دیجی بازی افتاده

و یا در علاف ترین حالت ممکنه بسر می برد...

خب قضاوت اینکه من در کدام وضعیت هستم با خودتان"""""""

دیشب یکی از دوستان چاق زشت حراف تونست بعد از مدتها مچمو بگیره و یک دور دور مضحک بزنیم...حالا تصر کنید این آدم در تمام مدت از زنان و دختران می گوید که همگی چشم به این بشر دارند ولی هیچ کدامشان مستقیم حرف نمی زنند،  این انسان کبیر از همه ی این آدمها فرار می کند و به عشق شخمی تخیلی خودش وفادار است...

دیشب من وقتم را با چنین آدمی گذرانده ام...

کارم به جایی رسیده وقتی کلمه ی نکبت به میان می آید حالتی از نوستالوژی و شعف در من شروع به قلیان می کند...

نظرات 3 + ارسال نظر
دنیابانو یکشنبه 5 مهر 1394 ساعت 07:27

سلام.
منتظر پستهای جدیدتون هستیم.

تارا چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 18:06 http://www.shaanaar.blogfa.com

شاید یکی از دلایل وبلاگ نویسی بعضیا اینه که اینجا راحت تر میتونن هرچی بخواب بنویسن...
البته جدیدنا با افرادی مواجه شدم که صرفا جهت مخ زنی توی وبلاگاشون فعالیت میکردن!!!
واسم عجیب بود که مخ زنی به وبلاگ نویسی هم راه پیدا کرده!!!
.
.
.
.
+نکبت‌...برام کلمه ی جالبه و وقتی میشنوم حسی مشابه زیر پوستم میدوه....

هه
اینا دیگه آخرشن... قشر مستضعف جامعه

sima چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 16:58 http://flower-ss.blogsky.com

می دانم چشمانت با من چه میکند

فقط وقتی که نگاهم میکنی

چنان دلم از شیطنت نگاهت می لرزد

که حس میکنم چقدر زیباست

فدا شدن برای چشمهایی

که تمام دنیاست


یه سری به وب ما هم بزن

تبادل لینک

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.