خب به من چه دست خودم نیست وقتی کلمه له رو می شنوم یاد دیزی و گوشت کوب می افتم خب تنها چیزی که ادم با حرص میکوبه دیزیه یه جورایی داغ دلیشو از دنیا موقع کوبیدن دیزی خالی میکنه برعکسش اون وقتی که دنیا بگذارت تو گوشتکوبش و هی بکوبت حالا ربط له شدن و گوشتکوب ودیزی رو متوجه شدی ؟
خیلی خوب بود
نوشته هات عالین
و این یعنی تو اهل ادبیاتی
فکر کردم تو قسمت پیوندات هست دیگه ادرس نمیخواد تانگوی چند نفره
باو من که می دونم آدرس وبتو
حالا شاید یکی این نظرو خوند خواست به وب صاحب نظرم سر بزنه
اینطوری می تونه بیاد وبتو ببینه...
رفیق خوبی؟
مرسی....حداقل زنده ایم
تو خوبی؟ میای آدرس وبتم بزار
:/
یه تایمی
یه جایی
تو کسری از ثانیه
آدم متلاشی میشه..
حس گس و نا امیدی وجودشو فرا میگیره
همونجاس که میفهمه زندگی چقد مزخرفه-___-
امیدوارم اون لحظه ادامه دار نباشه
این روزها این واژه رو از زبان خیلی ها می شنوم، اما خودم تا حالا به کار نبردم ... داغون با له فرق داره؟!!!
داغون گوشه و کنارش زده بیرون...خط خطی شدس ولی له پکیده
خب به من چه دست خودم نیست وقتی کلمه له رو می شنوم یاد دیزی و گوشت کوب می افتم
خب تنها چیزی که ادم با حرص میکوبه دیزیه یه جورایی داغ دلیشو از دنیا موقع کوبیدن دیزی خالی میکنه
برعکسش اون وقتی که دنیا بگذارت تو گوشتکوبش و هی بکوبت
حالا ربط له شدن و گوشتکوب ودیزی رو متوجه شدی ؟
خیلی تصویری مشاهده کردم
یاد گوشتکوب و دیزی افتادم :))
دمت گرم...تشبیه خوبی بود...الان بهتر می دونم صرفا داغون باشم اینجوری مثلا دوستان یاد پرتقال خونی بیفتن...