لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

تهران

ساعت داره به سه نزدیک میشه
و من توی خونه تنهای تنهام
معمولا اینجور وقتا آدم خوابش نمیبره
یکی از بچه ها اسم تهرانو آورد

منم ناخودآگاه هوسشو کردم
از جایی که تهران من توشم،چن تا پنجره هست به پارک لاله
غروبا خنکای پارک میاد
آدما پر میشن دور و اطرافش
سر و صدای بچه ها میاد
اما جدیدنم دارن بغل ما یه ایستگاه مترو میزنن
خب میشه حدس زد این ایستگاه مترو چه بلای مهیبی سر پارک لاله ما قراره بیاره

نظرات 5 + ارسال نظر
شایان جمعه 31 شهریور 1396 ساعت 13:18

انقد اومدم و نبودی دیگه نا امید شده بودم از برگشتنت...خوبی؟

مرسی
تو خوبی؟

صاف شنبه 25 شهریور 1396 ساعت 00:58 http://floating.blogfa.com

حتی لفظ تهرانم دیگه برام پر غم و شادی و عشق و نفرت باهمه


چقد کم مینویسید شما بلاگ اسکاییها

سلام
صاف
گاهی سرک میزنم وبت
اما خسته تر از اینم که کامنت بزارم

تارا جمعه 24 شهریور 1396 ساعت 18:39

تهران و بوی ذرت مکزیکی و غروب...
تهران و چند خاطره افتضاح یا که خوب...

تهران شهر شلوغو آشوب

شب نویس چهارشنبه 22 شهریور 1396 ساعت 17:36 http://mymagichands.blogsky.com

اون وقت پر میشه از آدمای باعجله و ساکت و هندزفری به گوش

نه زیاد

دنیابانو شنبه 18 شهریور 1396 ساعت 06:46 http://doniayedonia93.blogfa.com/

سلام آقا علی.خوبی؟
خیلی بلاها سرمون اومده و نمیدونیم:(
شایدم میدونیم و کاری ازمون ساخته نیست.
عیدت مبارک.

عید توئم مبارک

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.