گند زده ام...
متنی که برای برای یک مستند قول داده بودم هنوز ننوشته ام...
از یک احمق روستایی بدم می آید... و اینکه که احساسم را سر یک چنین آدمی خرج می کنم برای خودم متاسفم
همینکه بعد از این کار بی حاصل برگردم تهران ، با معذرت از همه ی اعتقاداتتان باید به فکر یک معشوقه تازکار باشم...
کار کثیفی است، از هر جهت اما لازم
اما چون نمی خواهم حالم بهم بخورد باید بروم سمت فرهنگسرای ارسباران که یارو چیزی از فلسفه و ادبیات بارش باشد
مخاطبین محترم لطفا از فحش دادن بپرهیزید...مردان با هر درجه ی تشخصی همین کثافت ابتدایی هستن
حالا من کمی دریده و غیرعادی تر
چند فیلم
چند فیلم
چند دور
چند آدم
چند حس
و توحش
و شاید هم چند وبلاگ خوب
حتما در برنامه ام هستند
چه تهِ دل خالی کننده :/
مردان هر قدر هم که متشخص باشند همین کثافت ابتدایی اند ...:/
با این حال به نظرم یه کثافتی توی ذهن یا قلب یا نمی دونم کجای زنا هست که با اون کثافت ابتدایی مردا کنار میان یا فراموشش می کنن یا حتی ازش خوششون میاد
بالاخره یه چیزی هست که دنیا رو نگه داشته
بالاخره با وجود اون کثافت ابتدایی یه حماقت کثیف ابتداییم باید تو زنا باشه
+خیلی چیز شعر می گم ... می دونم می دونم
اولی ممکنه
دومی نه
نمیدونم بلاگفا چه مرگش شده
هر دفعه میرم صفحه ی وبمو باز کنم میزنه مشکلی در اجرای برنامه یا عملیات درخواستی پیش اومده که ممکنه به دلیل به روز رسانی سایت باشه...
اعصابم حسابی خورده
صفحه ی وبم باز نمیشه
نمیدونم چه بلایی سر وبلاگم اومده
شدیدا نیاز بهش دارم!
تنها وبلاگیم که سر زدم و نظر دادم وبلاگ تو بود...
تو وضعیت گندی قرار دارم!!!
چن بار اومدم نظر بدم نشد
ذات انسان مملو از کثافته....
خیالت راحت ما کثافت تر از کثافت نمیشیم...!!
چندین بار به وبت سر زدم
چه خبر شده؟ تعداد پستات چرا اینقد اومده پایین
فعلا یکی از دلایلی که گاهی به نت سر میزنم پستای تو هستن
تاز قسمت نظرات وبتم به فنا رفته
سلام.
چقدر میتونیم در مورد نوشته هات نظر بدیم؟؟؟
یعنی ممکنه از نظراتمون ناراحت هم بشی؟
شروع به نوشتن متن مستند کن به همین راحتی.
معلوم است دلت میخواست بنویسی احمق اما مطمئنم روستایی را نه شایدد مردد بودی؛ اما نوشتی،نمینوشتی هم مهم همان احمق بود.
هنوز فکر کرده ای وانجامش ندادی...
هر چقدر که وقت داشتی بنویس برام، حرف آدما حتی اگه توهینم باشه باز چیزی داره که ارزش داشته باشه
شاید بتونم وقت بزارم
مرسی از حرفت... و ماجرای روستایی دقیقا همونی بود که گفتی