می دانید یه جایی از این دنیا یک درختی است به اسم پـالونیــا
درخت بدی نیست ، بویش مثل انجیرهای تازه ی کوهی است
خیلی وقتها یاد این درخت می افتم
می دانید شباهت نکبتی بین من و این درخت وجود دارد
وقتی نهال که باشد و هرز رشد کند قیافه ی سنگین و با وقارش مضحک بار می آید
چند هفته ای دوس داشتنی است اما همینکه وارد واقعیت وجودیش شوی می بینی یک ساقه ی نارس بیشتر نیست مانند درختان رشد کرده است
همین چند هفته اول می شود دوستش داشت
باقی روزها از کنارش رد می شوی وفقط یادت می آید زمانی این درخت را دوست داشتی
دوست میدارم نوشته تون رو
چه تشبیهی
ادم فقط خودشو می تونه این جوریا تشبیه کنه