همه لرزش دست و دلم از آن بود که که عشق پناهی گردد، پروازی نه گریز گاهی گردد. آی عشق آی عشق چهره آبیت پیدا نیست *** و خنکای مرحمی بر شعله زخمی نه شور شعله بر سرمای درون آی عشق آی عشق چهره سرخت پیدا نیست. *** غبار تیره تسکینی بر حضور ِ وهن و دنج ِ رهائی بر گریز حضور. سیاهی بر آرامش آبی و سبزه برگچه بر ارغوان آی عشق آی عشق رنگ آشنایت پیدا نیست
جدی ربات میذاره....؟!
فکر میمردم انقدر بیکاره که خودش میره تو هر وبی مینویسه....!!!
.
.
.
.
خوبم ممنون...
تو چطوری؟
مرسی...منم خوبم
شاملو...
+چقدر چندشم میشه از کامنتای مدل بالایی..!
این کامنتارو ربات میذاره
شما خوبی؟
چ عنوان قشنگی داره وبتون آخه من سحررر هستم،
وبتون 20 به منم سر بزنید کلبه خرابه ما رو مزین کنید...
6518
متد جدید هموناس که میگه وای چه وب قشنگی...به وب منم سر بزنید