لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

برخی

بعضی از کلمه ها هستن یه بار معنایی خاص دارن

از یه جا داری رد میشی ...

یهو یه کلمه

یه عکس

یه جمله از یه غریبه

تورو یاد یه حس میندازه...اصلا می برتت توی اون حس

خب اینکه بعد این اتفاق حالت خیلی خوب باشه یا خیلی بد ... دیگه بستگی داره به اون آدمی که این حسو ازش یادگاری گرفتی

و من چقدر یادگاری های خوب غیر واقعی دارم

اصلا کسیم توی این لحظه هست که یه حرف یه کلمه یه عکس اونو به یاد حسی از من بندازه

و شاید...

95

سلام

یک ماه کامل نبودم

تا پارسال به تغییر سال اعتقاد داشتم

ولی الان برام یه باری مسخرس که یه عده فرصت طلب کاسب کار باهاش خون مردمو میمکن

خب اما با تاخیر 21روز عیدتون مبارک

امیدوارم سال خوبی باشه براتون

به قول یارو و همچنان آنچنان چنین و چنان کنید بی چون چرا

یکشنبه

سلام

انگار همه ساکتن

چه خبرا؟

روزاتون چطوری میگذره؟

داریم بد زندگی می کنیم...بد شکل بد صدا بد رنگ

ش

همه
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریز گاهی گردد.
آی عشق آی عشق
چهره آبیت پیدا نیست
***
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
***
غبار تیره تسکینی
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائی
بر گریز حضور.
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگ آشنایت پیدا نیست

مرا به خانه تو راهی نیست

می دانم دگر تو را به من امیدی نیست

اما سرسخت پای این باور خواهم ماند که زمانی ما را بهم محرمیتی بود

بی شک هربار که سینا را ببینم یاد تو خوام افتاد

و اما می دانم که برای دیدنم هیچ شوقی نیست