لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

خاطره‌های لعنتیِ دوست‌داشتنی


دنیا کوچکتر از آن است که گم‌شده‌ای را در آن یافته باشی 
هیچ‌کس اینجا گم نمی‌شود 
آدم‌ها به همان خون‌سردی که آمده‌اند 
چمدانشان را می‌بندند و ناپدید می‌شوند 
یکی در مه 
یکی در غبار 
یکی در باران 
یکی در باد 
و بی‌رحم‌ترین‌شان در برف 
آن‌چه بر جا می‌ماند 
رد پایی‌ست و خاطره‌ای که هر از گاه 
پس می‌زند مثل نسیم 
پرده‌های اتاقت را!

* از وبلاگ رونوشت بدون اصل

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد