لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

لطفا خفه

   یک جایی هست که باید همه ی ادعاها را گذاشت کنار ، لال شد

اصلا نباید حرف از آدم بودن زد ، یک نفر باید باشد که بگوید لطفا خفه

حالم بهم می خورد از همه ی آنهایی که هر ادعایی دارند ، هر ادعایی !

ما یک جایی از دنیا هستیم که احساسات در اوج مفهوم پستی ایستاده است

کاش یه نفر بود درک می کرد من چقد از این آدمایی که اطرافم هستند ادای هنر و ادای فهم را در می آورند متنفرم .

من از دانشگاه هنر متنفرم ، من از استادهایش ، از این دانشجوهای احمق سیگاری ، از این دخترهایی که هر ساعت بغل عوض می کنند متنفرم .

اینجا چقدر جای بدی است و این آدمها چقد مزخرفن . امروز امتحان پایان ترم دارم اما ولگردیم گرفته است ، چند سایت همیشگی را که سر زدم رسیدم به این عکس و تازه فهمیدم چقدر از این آدمها و از این دانشگاه و از ادا درآوردن های انسانی لجم می گیرد 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.