لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

آدم های عقده ای

خوشحالم که از اخر این هفته تا سه ماه دیگر از دست آدم های عقده ای این دانشگاه راحتم . از شر حرفهای چرتشان در امانم .

من فکر می کردم آدمهای عقده ای اینقدر خسته و رنج دیده هستند که حال آزار دادن ندارند اما مسخره است که بگویم جز چندتایی از آدم هایی معمولی که از این دانشگاه لعنتی سر درآورده اند بقیه عقده ای های آزار دهنده ای هستند .

نمی دانم می توانم به کسی بفهمانم یا نه اما اینها هیچ چیزی از هنر و شعور در خودشان ندارند اما آنقدرها تظاهر کردن و ادای هنر درآوردن را خوب می دانند که حالت از بودنشان بهم بخورد .

دیشب با یکی از آن عقده هایشان بحث کردم ، یک خوزستانی با تمام مختصات خوزستانی بودن ، آدمایی که فکر می کنند احساسات سطحی و مسخرشان را همه باید داشته باشند و هرکسی این احساسات را نداشته باشد زامبی است خر است اصلا فهم هنری ندارد . این منطق یک خوزستانی است که ادای هنرمندها را در می آورد . هههه

من قبول دارم این آدمها خیلی احمقند اما این را دیگر نمی توانم قبول کنم که جامعه ی ما چقدر آدم و هنرمند کم دارد که مجبور است به این مثلا هنرمندها که فقط با عقده ی دیده شدن آمده اند احترام بگذارد و به آن ها امکانات بدهد که رشد کنند . این احمقانه است ما داریم انسان های احمقی را پرورش می دهیم که وقتی اولین دندانشان را دربیاورند اول خود این جامعه را گاز خواهند گرفت ، همین احمقها فردا قیافه ی هنری به خودشان می گیرند و شروع می کنند به هزار نوع کثافت کاری .

بله اینجا دانشگاه هنر است

نظرات 1 + ارسال نظر
تراویس چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 22:25 http://travisbickle.blogsky.com/

حالا دیگه اونقدر هم خوزستانی ها بد نیستن.

ببین مگه من چن تا خوزستانی توی زندگیم دیدم
همین تعداد معدود افتضاح بودن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.