یک هفته مسافرت
یک سرما خوردگی کثیف
و پوشه ی چند هزارتایی پیامکهایی که فرمت شد
فلاکت و کثافت سرماخوردگی به کنار، من در سیو کردن مخاطبهایم آدم تنبلی هستم...یعنی چند ده نفر از آدمهایی که یک جایی دیده بودمشان لای این پیامکها گم شدند
خاطرات عجیب آدمهای عجیب دوروبرم به قهقهرا رفتند
حداقل اثر یکسالی از زندگیم در بین همانها دود شد
خب باید اعتراف کنم پوشه ی پیامکهایم برایم مهم بود
شاید هم سرماخوردگی مردان مثل عادت زنانه دختران است ، که پیامکها مهم می شوند
اما خب در کل حالم بد است
گند بزنند به ادبیات این نوشتار
و عذر به خاطر بی ادبی این روزها
تشکر
سرما خوردگی تو مسافرت !!! : |
امیدوارم که خوش گذشته :)
+ اووم ... بیشتر ماها درک نمیشیم..فقد من نیستم که درک نمیشم..چون کسی واقعا خودِ من نشده :)
من بیشتر اون قسمت همجنسگرای تورو درک نمی کنم
فک کنم خیلی رک گفتم
سلام.منم سرماخوردم
:)
فرمت اووه بدترین اتفاقه اما زیاد مهم نیست.اوناییکه شمارتونو دارن حتما حالتونو خواهند پرسید.
آدرس وبلاگم؟چشــم
تابستون فصل افتضاحیه برا سرما خوردن
اما تشکر می کنم از هم درد بودنت
بابت آدرس وبتم لطف می کنی
هیچ حالتی از مرد ها شبیه عادت ماهیانه ی زنان نیست
+بعد از یه مدت ناخوداگاه اهمیتشون از بین می ره
ولی به شدت تو این دوره ها مهمن
یادمه اولین بار که به یه زن ابراز احساسات کردم این جمله بود:
وقتی عادت شدی بگو هواتو بیشتر داشته باشم
و بعد از یه هفته....!!!
.
.
.
چه مسافرتی بود که انقدر گند زد به حالت!!!
خب اصلا نمیرفتی!!!
مسافرت خوبی بود...آدمای جالبی دیدم
ولی امان از سرماخوردگی
حال داریا
فقط اومدی حرف خودمو به خودم بزنی؟