دلم برای همه آدمهایی که یک زمانی میشناختم و حالا نمی شناسم تنگ شده
به یاد همه ی آدمهایی افتاده ام که به طور معمول هیچ وقت دیگر نمی توانم ببینمشان
یاد فیلمی افتاده ام که در پانزده سالیم دیده ام...فوق العاده دوسش دارم اما نه نامش را می دانم و نه چیزی دارم که به آن وصلم کند
یاد زنی افتاده ام که قول داده بود وقتی از پیشم برود گیس بافته شده اش را برایم به یادگار بگذارد اما نمی دانم حالا گیس خرماییش کجاست
یاد این افتاده ام دارم پیر می شوم و دیگر نمی شود خیلی از کارهایی که آرزویش را داشتم انجام بدهم...آنها را فقط در افسوسهایم یاد خواهم کرد
مردم می رن
و خاطره ها می مونن
+ می شه اون فیلم رو پیدا کنی واقعا میشه
حداقل تو دنیای امروز
من فقط دو تا کلمه از اهنگ هندی ای که از تو یه فیلم شنیده بوم رو یادم می اومد
ولی اونقدر گشتم که پیداش کردم و این پیدا شدن بهم خیلی حال داد
مرسی...حتما سعیمو می کنم
داستان فیلم درباره یه عشق مضحک باشکوه توی اروپای طاعون زدس
کلاغها اینقد گوشت مرده خوردن که به مرده خوری عادت کردن
میشه لطفا سریعتر اقدام کنی؟!؟
چون به شدت ضعیفم کرده!!!
واقعا نیاز به یه خواب درست حسابی دارم!
.
.
.
.
+و حتی آینده....!
شاید آدم فکر کنه که فقط به یاد گذشته ها زنده ست...
اما همین گذشته ها اونو میکشه....
من باید یه فکری برای ساعت خواب تو بکنم
چه آینده چه گذشته هر دو گند می زنن به حال
فقط یادهاست که میمونه...
اهای زمان یذره ایست!
شبت بخیر
روز توام بخیر