لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

اروتیک

    این مدت مطالب اینجا چقدر اروتیک شده است

مردی که اروتیک صحبت می کند زن ندیده ی حقیری بیش نیست

بروم دنبال اینکه زمانی دوست داشتم باستان شناس شوم و بین خرابه های دور دست زیبا چیزی باشد که بتوانم لمسش کنم

یا زمانی که دوست داشتم برم ببینم دنیاییی که خدایش می گوید برو و بگرد چه شکلی است

همان دوچرخه برقی که برای این سفر ژیگیر دنبالش بودم

اینکه هیچ وقت حال یاد گرفتن درست هیچ زبانی را نداشتم

امروز یک سال پیرتر شدم

اما این تولدم را دوست داشتم چون مردی از پیش پدر دیرینم مرا تبریک گفت


نظرات 4 + ارسال نظر
تارا پنج‌شنبه 23 مهر 1394 ساعت 12:07 http://www.shaanaar.blogsky.com

پس پاییزی هستی...!!!
البته شاید تفاوتیم نکنه...!!
تولدت با خیلی تاخیر مبارک....!

دنیابانو چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 22:57 http://doniayedonia93.blogfa.com/

سلاااام تولدتون مبارک.ببخشید دیر شد!!!منم باستان شناسی رو دوست داشتم و دارم!هرچی سنم بالا میره بیشتر حس میکنم تاریخ ارزشمنده!

سارا دوشنبه 20 مهر 1394 ساعت 16:37

چرا اینقد زود داریم پیر میشیم

صاف شنبه 18 مهر 1394 ساعت 16:14

تولدت مبارک

+آ مثلا بری خط ایلامیا رو کشف کنی
خیلی عشق و اینا می خواد ولی واقعا باستان شناسی ..همش افتاب و شرایط سخت واینا

نمی دونم چرا از بچگی همیشه حس کردم تاریخ مقدسه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.