لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

من نیز

می دونی منم گاهی حس می کنم تنهام

خیلی شده برای منم پیش بیاد گوشیمو وردارم بخوام به کسی زنگ بزنم

ولی هیچکدوم از این چن صد نفری که شماره هاشونو دارم به دردم نخورن، چون به این جنس صحبتا نمی خوردن

می دونی منم اذیت می شم از اینکه آدما اینقد لجز شدن

می دونی شاید تقصیر منه که وقتی کسیو لمس می کنم بجای گرم شدن یاد حقارتامون می افتم

می فهمی منم دردم میگیره از اینکه خیلی از اوقات کسی نیست که کیفمو برام نگه داره

نمی دونم چرا هیچ وقت از خودم نپرسیدم چرا چن هزار نفری که فکر می کنن آشنای منن...وقتی کارشون گیره سراغم میان

نمی دونم درک کنی یا نه ولی وقتی آدم مناسب احوال فراغت آشناهاش نباشه ناراحت میشه

اما من که خودم خواستم اینطوری باشم پس چرا حالا می نالم...چون انسان ذاتا دوست داره که درد بکشه

...........

..........

..........

راستی فکر می کنی این بار این همایش لعنتی طلاق چقد ازم وقت بگیره... اصلا فک می کنی آدمایی که قرار بیان اونجا به چه دردی می خورن





اصلا وقتی گرسنه ای چرا هوس کردی از سر آداب و تطهیر غذا بخوری...مرد بشکن این سبوی ترک خورده ی تطهیرو

نظرات 5 + ارسال نظر
پاریس پنج‌شنبه 28 آبان 1394 ساعت 17:19 http://littleparis.blogfa.com/

هومم...

فروردین پنج‌شنبه 28 آبان 1394 ساعت 12:54 http://ashteroh.mihanblog.com/

برای همینه که وقتی یه بار یه بلایی سر گوشی‌ بیاد، وقتی شماره‌های ضروری به مرور دوباره ذخیره بشن، احتمالا می‌بینین که اون چندصد نفر تبدیل می‌شن به 50-60 نفر

و میشه گفت شاید

صاف سه‌شنبه 19 آبان 1394 ساعت 20:45

خوب اینطوری که نمی شه
یه جوریه یعنی
نی ؟

این یه وب دیگمه
sibegeloo.blogfa.com
حرف برای گفتن داره حداقل

وبت عالیه تنکس

دنیابانو سه‌شنبه 19 آبان 1394 ساعت 17:50 http://doniayedonia93.blogfa.com/

سلام . و سپاس بابت خوندن نوشته هامون.شما جزو منم میشه دیگه

تو که چن وقته پست نمیزاری...
ولی همچنان به وبت سر میزنم

صاف یکشنبه 17 آبان 1394 ساعت 23:25

بازگشت شما رو تبریک بگوییم؟
میگن تو بهشت هیشکی تنها نی
...

نه هنوز... من که گفتم چیزی نمی نویسم ولی هر روز نوشته های شما رو می خونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.