هوس یه ترانه ی روسی کرده ام درباره ی مردی در جنگ جهانی دوم رفته و معشوقه اش حالا تنهاس
هوس سیگار تلخ چگوآرا
هوس آن زن مهربانی که گاهی می بوسیدمرا بی توقع
هوس کوچه های نم دار روستایی ، اما نمی دانم در کدام نقطه...شاید فقط سکوت
هوس آن دوست زیبای متین و خندان را... به این شرط که فردای شبی که ساعتها باهم بودیم خودکشی نکند
سر راست بگویم دلم هوس آدم کرده
که بخواهد مرا با همین موهای پریشان و همین حال خسته
چه پست قشنگی... هم عکس هم متن...
دنیای قشنگی دارین... آروم و قشنگ......
همیشه شاد و پیروز باشید...
وب شما که عالی بود