لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

man

نگاهم کن

متزلزل تر از آنم که نتوانی پریشانیم را بخوانی

من همان پسرک احساسی سالهای دورم

چه شده که دیگر نمی خواهی به آغوشم گیری

تو می دانی این افکار را ، تو حس می کنی مرا می دانم

تمام آن حرفها که به دیگران نگفته شده

تمام آن نگاه ها را که دیگران ندیده اند

و تو زبای گمشده ی منی

و تو همان کسی هستی که می دانی مضطربم

و تو همانی که باور دارم من تنها جز به تو رازها فاش نکرده ام

جز به مقابل تو تماما هیچ نبوده ام

و مرا دریاب

و مرا دریاب

و مرا در آغوش گیر

و من محتاجم به آغوشت

می دانی هر چه باشد بندگان به نوازش اربابانشان خوشنودند

بنواز به مهربانانه ترین وجهت

و دوستدارم امروز بنام تو را مهرباترین پروردگاران

بنامم تو را به نام بزرگت... بنامم تو را به اسم اعظمت

که اجابت کنی  مرا یا غیاث المستغیثین



نظرات 10 + ارسال نظر
تارا شنبه 26 دی 1394 ساعت 03:52 http://www.shaanaar.blogsky.com

میدونی من بهش اعتقادی ندارم اما همیشه آدمایی که عاشقانه اون رو به عنوان معبود میپرستن برام واقعا جالب و قابل احترامن...(جدا از اینکه بحث پرستیدن خودش کلی جای صحبت داره)
.
.
.
میلاد تهرانی خیلی خوبه!
شاملو جای بحث نمیذاره...!
حافظ برای هر حالی یه صحبتی داره...!
مشیری و یک عاشقانه ی‌موزون...!
سعدی واسه ی حال خوشت...!
مولانا راه رسیدن به سرچشمه ی حقیقی...!
سهراب سپهری و زندگی به سبک ایده آلیسم!
از مهدی موسوی و فاطمه اختصاری هم که میدونم خوشت نمیاد!:))
رضا براهنی پدر پست مدرن...!
فروغ فرخزاد احساسات بکر زنانه....!
نیما و یک جرعه ی گوارا از شعر نو....!
غلامرضا بروسان،حسین منزوی،لنگرودی و....
دیگه همینا یادم بود که خیلی دوست داشتم....!

میشه گفت همه ی این جمله ها را درباره ی این شاعرا قبول دارم

دختر بهمنی جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:55 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

ممنون از حضورتون تو وبم...

امیدوارم زندگی به کامتون باشه...

موفق باشین...

همچنین
ایام به میل
آلام به کام

دختر بهمنی جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:50 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

من دیر زمانیست،
خدا را در آغوش فشرده ام!
من سال ها
در بهشت می زیسته ام
بی تردید ، بی دلهره ، بی عذاب ِ کارهای نکرده
من سال هاست که دیگر...
به گناه اعتقادی ندارم!!!

میلاد تهرانی


خوشحالم که دوس داشتین...

از این به بعد حتما به شعراش یه سرکی می کنم
لطف کردین باب آشناییو باهاش باز کردین

دختر بهمنی جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:41 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

شعراشون قشنگه... شمام گفتین شعر دوس دارین....

میلاد تهرانی شاعر مورد علاقمه

شعراشو خوندم
عالین

وقتی که چشم بسته

روی طنابی که یک سرش در دست تو بود

بند بازی می کردم...

دریافتم که همیشه در عشق

مساله اعتماد بوده است.

میان چشم های بسته من و

دست های لرزان تو!!!
مرسی

دختر بهمنی جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:35 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

آره....
مثل فریدون مشیری... میلاد تهرانی... نیکی فیروزکوهی... و... و... و...

میلاد تهرانی... نیکی فیروزکوهی
این دوتا رو نمیشناختم . ولی الان یه سرچی دربارشون زدم

دختر بهمنی جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:29 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

شاید بستگی به شعرش داره...
بعضی وقتا یه شعر خیلی خوب میتونه حال کسی که داره میخونتش رو با یه سری جمله ی قشنگ بشه...

مثل حافظ
که همیشه به هر حالی می خوره

دختر بهمنی جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:16 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

واقعا هم سرعت عمل بالایی دارید !

شما که شعر دوس دارین چرا تو وب خودتون شعرا کمن ؟

من جرات شعر گذاشتن ندارم
شعر همیشه برای هر حالی خوب نیست

آسمان جمعه 25 دی 1394 ساعت 21:50

ایشالا هر آرزویى دارى زودِ زود برآورده بشه:)

مرسی
همچنین

دختر بهمنی جمعه 25 دی 1394 ساعت 21:23 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

خوبیه خدا اینکه حسابش از حساب بنده هاش جداس...
مثل ما آدما نیس....

خوبی خدا به خدا بودنشه

سحر خانم جمعه 25 دی 1394 ساعت 20:46 http://fars.fr.cr/

سلامی به شیرینی دلتون خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم
خیلی دوست دارم پیش منم بیاین مرسی از لطفتون
98180

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.