لودگی

تهوع نوشت

لودگی

تهوع نوشت

کپی

یه وبی هست گاهی اوقات می خونمش...این مطلبو با اغراق برا یکی از دوستام کپی می کنم

 

  با همه ی اونایی که میگن زندگی سگی ه مخالفم.من در نقطه روبه روی همه ی اون آدم ها ایستادم و میگم که اینطور نیست.زندگی سگی نیست.همه روزه داره اتفاقات بدی توی همه جای جهان می افته.آدم های زیادی زجر میکشن.عاشق های با عشق های نافرجام فراوانی به جرگه بی نصیب ماندگانِ "زندگیِ شیرین رویایی" مضاف میشن و چه جنایت هایی که اتفاق نمی افته .چه پرنده هایی که به دست شکارچیانشون گرفته و به دام نمی افتند.چه بچه ها که از شدت سرما توی کوچه خیابون نمی لرزند و چه و چه و چه ...اما آیا زندگی همین هاست؟ درد و رنجِ یک عده آدم که دارند با تمام گوشت و خونشون درد رو مزه می کنند!!حالا به نظرتون ما به آدم ها مهربون تریم بهشون یا خدایِ اون ها!!! اشتباه ما اینه که همدردی و کمک و دستگیری از هم نوع خودمون رو یک رسالت کوچک می دونیم و چون در انجام این مهم نا امید و پریشانیم سرآخر افسرده و با افکاری پوچ به خونه اولمون برمیگردیم.در حالتی که دیگه حتی توان احیای خودمون رو هم نداریم؛و این بدترینِ قسمت ماجراست . ..

دنیا به آدمای قوی نیاز داره.به آدم هایی که با بد و خوبش می سازند و برای شیرین کرذن تلخ ها می جنگند..خدایی که بهش اعتقاد داریم حسابی حواسش به زمین و اهلش هست(که بماند حکمت خیلی از چیزهاش رو منم نمیدونم و توی ذهنم سوال ه.) این خدا مهربون تر از پدر مادر مهربون تر از هر کسی ه.اون حواسش به همه چیز هست.نمیگم بی تفاوت باشید.نمیگم خنثی عمل کنید.میگم محکم باشید.با هر دردی بغض نکنید.اگه یه اتفاق تلخ میبینی برای خوب شدنش تلاش کن؛دست بگیر،کمک کن اما خودتو نباز.با خودت حسابی کار کن.سعی کن توانایی ات رو ببری بالا.بجنگ.برای رسیدن به اون جایی که می خواهی برسی،برای تجربه ی اون حسی که براش بال بال می زنی تلاش کن.کم نیار.روی پاهای همت خودت بایست.برای نا امیدی و افسرده بازی واقعا خیلی دیره.همه دارند تلاش می کنند .اون وقت ما نشسته به صندلیِ غم شاکی از زندگیِ واقعا سگی !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.